سفارش تبلیغ
صبا ویژن

+

ارسال  شده توسط  bahare در 97/1/25 5:29 عصر

غروبای روزای تعطیل برای آدم مرگه.

یهو دلم برای کوثر تنگ شد و یهو هم ترسیدم اگه تابستون کلن بخواد بره روسیه. کاش نره‌. کاش مجبور باشه کل تابستون رو بمونه. اون وخ واقعن تابستون بم خوش می‌گذره.

کاش مامانش موافقت کنه و با هم بریم تدکس سیمین. کاش میشد مث آدم تدکس سیمین رو با خیال راحت می‌موندم. کاش سیمین هزینه‌های کامل تدکس رو از فروش بلیت دربیاره. کاش می‌تونستم کاری کنم براش.

کاش کانسپت مپ رو عالی پرزنت کنم، کاش بورسیه آلمان رو ببرم. کاش یهو همه‌چی برام عالی تموم بشه. کاش دیگه خدا فرستادن مصائب رو تموم کنه. کاش بی حد و حساب برام درستش کنی.

علی جان! پدر جان!


ارسال  شده توسط  bahare در 97/1/25 1:4 عصر

خـآطـره ک نـمـیشـه نوشـت فعـلـن:) انـدر احوالـآت این روز هـآی مــآ:))

مـث همـیشـه:| AB...:| درس:) مدرسه:) شاسکول بازی:)

هـمـچـنـآن مـآجـرآهـآی عـجـیـب غریـب هـسـت:))

ولـی ایـن روزا...

یجـوریـم:| حـآلـم خوبـه هـآ:)) ولی سـردرگُـمُ بلـآ تـکـلـیف مـثِ هـمـیشه^ــ^

بگـذریم:) دنـبـآلِ یک عدد قـآلـبِ خوبُ دلـبـر میگـردم:)

خیـلـی وختـه به وبلـآگ جـآنـم نمـیرسـم:)

هـیـچ جـآ واسِ من اینـجـآ نمیـشه:)

و هـیـچ دوسـتـآیی مثِ رفقای وبلـآگی نمیـشـن:)

خلـآصـه ایـنـکـه بـدون وبـلـآگ جـآنـمـآن هرگـز

خعلی وخته غرغر نکردمــآآآ:))

یــک..دو...ســه

مـن عاخـر میـزنـم این بچـه های کلـآس زبـآنُ خـفـه میـکـنم:| همـشـون از هم عن ترن:| اصـن تنـفـس بـیـن همـچـین مـوجـوداتـی سـخـته وآسـم:| (حـیـفـه اسـمِ عـآدم روشـون بـزآرم) فقد چـن تاشـون قـآبلِ تحـمـلن:| وخـتی حـرف میزنن دلـم میخـآد عـوق بـزنم:| یـکـیش از هر ده تا کلمش نه تاش حامدهمایونه:| یـکـیـش رو تمـوم میـزآ نوشــته نفـسم رُهـــام روز اولی ک بعدِ عیـد رفدم کلـآس:| یـکـی شون بهـم گف عــــــه:| تو ام مگه تو کلـاس ما بودی؟؟؟ منم بهش گفدم عوضش من یه شب به تو فک نمیکردم خوابم نمی برد والاع:| به انـگـشـت کوچیـکه ی پای چـپـم ک نمیشـنآسـی منو:| بـهـتر

+ آخـــــیــــیــــش اعماق وجـودم خنـک شد

+ دخــتـرشیـــطون؟؟ کجـآ غیـبـت زد یوهــــــو؟؟؟

+ ب طرز بس ناجـوآنـمردانـه سرمـآ خوردم:)) گـلوم داره پـآره میشـه:|

+ حسِ درس خوندن نیــس:( تو این جوری پیش برم تو منطقه عاخر میشم:| یکی بیاد بهم انگیزه بده:|

+ یـکـم مهـربـون تـر بـآشـیم:)) بـه کجـآ چـنـیـن شـتـآبـآن؟؟

بعدا نوشت: چه قد این قالب بلـاگفا به دلم نشست:)) هنو ندیده بودمش:| فعلن همین بمونه


ارسال  شده توسط  bahare در 97/1/25 7:0 صبح

گـفـتی ز سـرت فکـر مـرآ بـیـرون کـن!

جـآنـآ، سـرم از فکـر تو خـآلـیـسـت

دلـم را چـه کـنـم...؟

+مهران یوسفی:)


+

ارسال  شده توسط  bahare در 97/1/22 8:32 عصر

همی الان فمیدم تو کانسپت مپ به جای IL-18 نوشتم IL-8 و به جای IL-23 activated gamma delta T cells در نظر گرفتم IL-23 activating gamma delta T cells.

ایده‌ای ندارم که جلوی داور میخوام چه گهی بخورم. :)

از اثرات انجام کارا در دقیقه 90 عه.

پ.ن: مورد دوم ره درست در نظرم گرفتم. الحمدالله.


رفتن یا ماندن؛ مسئله این و چندتایی دیگرست.

ارسال  شده توسط  bahare در 97/1/21 9:55 عصر

اینکه به هر طرف نگاه می‌کنم و تکاپوی خارج شدن ازین کشور رو می‌بینم دلم رو واقعن به درد میاره...

حتی افرادی که خیلی هم مستعد و توانمند نیستن در تلاش‌ان تا از قافله عقب نیفتن، به هر قیمتی، حتی پناهنده شدن، دیگه با این وضع تکلیف نخبه‌ها و مستعدها اظهر من الشمس‌عه.

اینجا هیچ چیزی در انتظارت نیس، محکوم به تنش‌ها و اضطراب‌های عظیم و ناگهانی هستی، مملکت در آستانه فروپاشی از درونه، آینده‌ای نمیتونی برای خودت متصور شی...

با این حال یک سری متوهم گمان می‌کنند که وضعیت مملکت آنچنان بد نیست، آینده روشنه، ما داریم پیشرفت می‌کنیم، ما اون ملت آخرالزمانی هستیم و...

به نظرم اینجا بیشتر ازین که به متوهم‌ها نیاز داشته باشه، به یه سری افراد واقع بین ِ کمال‌گرای ِ بااراده نیاز داره که خیلی بهتر از بقیه خبر دارن چه وضعیت گهی بالا اومده و اونقدر خیره‌سر باشن تا با این بادها نلرزن، بمونن و عمرشون رو بذارن هر چند که از همه بهتر خبر دارن که شاید نتیجه مورد انتظار چند دهه بعدتر رخ بده.

و من واقعن نمیدونم جزو کدوم یکی‌ها میشم، خیره‌سرها یا فراری‌ها. 

پ‌ن: به نظرم شیعه علی همیشه پاش میمونه.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >