شاعر حریف چشم سیاهش نمی‌شود
این شعر هم شبیه نگاهش نمی‌شود 

در کهکشان شیری ما یک ستاره هم
حتی قرین چهره‌ی ماهش نمی‌شود 

بر فرض، آسمان به تنش پیرهن شود
خورشید و ماه، کفش و کلاهش نمی‌شود 

بر بال ابر آمد و همراه باد رفت
یعنی دگر به سوی تو راهش نمی‌شود 

بیچاره آن کسی که خدای بزرگ هــم
با رفتن تو پشت و پناهش نمیشود 

کاظم علی حیدری